آیشینآیشین، تا این لحظه: 11 سال و 21 روز سن داره

دخترم،بهترین همدم من

برای تک دختر نازم آیشینم همه هستی من...

1392/7/18 13:19
نویسنده : مهناز
708 بازدید
اشتراک گذاری

همه شادی ها برای تو ،غم های دنیا برای من

همه زیبایی ها برای تو ،همه زشتی ها برای من

همه خنده ها برای تو ،همه گریه ها برای من

همه خوبی ها برای تو ،همه بدی ها برای من

همه گرمی ها برای تو،همه سردی ها برای من

همه خوشبختی ها برای تو دختر ماهم و همه بدبختی ها برای من

همه سلامتی  ها برای تو و همه مریضی ها برای من....

چرا اینقدر همه باهم بد شدن؟چرا همه خوبی ها رفته رفته رنگ می بازه و بدی ها راحت جاشو میگیره؟

چرا دل شکستن اینقدر آسون شده؟چرا اشک همدیگه رو دیدن واسمون لذت شده؟چرا خنده رنگ باخته

چرا این همه گریه ها زیاد شده؟

من تو این دنیای نامرد چطور تو رو دست کسی بسپارم ؟یا این که چطور سایه بانت باشم که کسی اذیتت نکنه؟اگه من روزی مردم چطور از اون بالاها نذارم اذیتت کنن؟من داغون میشم اگه ناراحتت ببینم اگه غمگینت ببینم...

کوچه ای را بود نامش معرفت ...
مردمانش با مرام از هر جهت ...
سیل آمد کوچه را ویرانه کرد ...
مردمش را با جهان بیگانه کرد ...
هرچه در آن کوی بود از معرفت ...
شست و با خود برد سیل بی صفت ...
از تمام کوچه تنها یک نفر ...
خانه اش ماند و خودش جست از خطر ...
رسم و راه نیک هرجا بود و هست ...
از نهاد مردم آن کوچه است ...
چونکه در اندیشه ام اینگونه ای ...
حتم دارم از بچه های آن کوچه ای ...

 

 

هر چه دادم به او حلالش باد
غير از آن دل كه مفت بخشيدم
دل من كودكي سبكسر بود
خود ندانم چگونه رامش كرد
او كه ميگفت دوستت دارم
                     پس چرا زهر غم به جامش كرد
فروغ فرخزاد

 

 

و عشق را
کنار تیرک راه بند
تازیانه می زنند
عشق را در پستوی خانه نهان باید کرد...
روزگار غریبی است نازنین...
آنکه بر در می کوبد شباهنگام
به کشتن چراغ آمده است
نور را در پستوی خانه نهان باید کرد... شاملو

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (1)

بیتا و شکیلا
2 آبان 92 18:57
وقتی رد پای احساس خودرا در قلب کسی باقی بگذاری،بیشتر از حاضرین حاضر خواهی بود... حت اگر غایب باشی...