آیشینآیشین، تا این لحظه: 11 سال و 28 روز سن داره

دخترم،بهترین همدم من

گلایه ،شکایت و گریه و.....

1392/7/19 0:40
نویسنده : مهناز
847 بازدید
اشتراک گذاری

به نام خدای مهربونی که تو رو بهم داد

می نویسم برات از دلتنگی هام و خون دل خوردنام ،از همه آدمایی که بیش از 2 چهره دارند و ظلم کردن تو خونشونه ،می نویسم از همه کسانی که مانند من درمانده اند و چاره جز سوختن و ساختن ندارند فقط به خاطر نی نی شون و عشقشون

امروز درست 9 روزه که به دنیا اومدی مثل یه فرشته پاک ومعصوم کنارم خوابیدی و من چون خیلی دلم گرفته بود اومدم اینجا تا برات بنویسم شاید کمی آروم شم اما میدونم که نمیشم دلم خون شد که نذاشتند برات 10 مفصل بگیرم مهمونی بدم به خاطر ورود پاکت به زندگی من و بابا،

خونواده بابات چنان خونی به پا کردن و راحت نشستن که الان دارن راحت و با نیش باز کیف میکنند.ازشون بیزارم مگه آدم چقدر پست فطرت میشه که با یه دختری که تازه و برای اولین بار زایمان کرده اینطور رفتار کنند نفرین نمیکنم اما اونا رو دست خدایم میسپارم تاوان گریه های منو خدا باید ازشون بگیره و مطمئنم خدایم همین کار را خواهد کرد

البته چون دختر به دنیا آوردم این کارو کردن اخه اونا نی نی پسر رو بیشتر دوست دارن .قسم میخورم نخواهم گذاشت دست به تار مویت بزنند تک تک کاراشون حرفاشون یادمه و هر لحظه جیگرمو آتیش میزنه

عذاب میکشم که با گریه با خون دل خوردن بهت شیر میدم دست خودم نیست آرامش زندگیمو تو یک لحظه مثل طوفان ،مثل یه زلزله نابود کردن

بابات هم الکی بهم دلداری میده در صورتی که می دونم از هم فاصله گرفتیم احساس می کنم ازش دور شدم و من تنها با تو تو دنیای خودم دارم زندگی میکنم بعضی وقتا به خودم فحش میدم که چرا به دنیات آوردم اخه میترسم تو هم بزرگ شدی مثل من دست کسانی بیفتی که اذیتت کنند نذارن با آرامش زندگی کنی و من نتونم کاری بکنم چنان که مامان من الان فقط شاهد گریه های منه و کاری نمیتونه بکنه جز دلداری که به درد من نمیخوره

آیشین من ،روزی که فهمیدی تو این دنیای لعنتی کی به کیه اینو به یادت بیار که مامانت هم سختی هایی کشیده اما صبر کرده و تنها به خدا توکل کرده پس تو هم قوی باش

گریه میکنم تا خالی شم اما انگار بدتر میشم کاش بزرگ بودی تا باهات درد دل میکردم اخه الان اونقدر کوچولویی فقط کارت خوردن و خوابیدنه فدات شم.

شبا هم که نمیذاری من و آناجون بخوابیم تا صبح یا بهت شیر میدم یا جاتو عوض میکنم یا آروغتو میگیرم نزدیکای صبح که میشه احساس میکنم از خستگی تنم می لرزه اما همه اینا به خاطر وجود نازت کنارم لذت داره .

همیشه هر لحظه با هر خطایت دوستت دارم آیشینم.

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (0)