بدون عنوان

فرشته نازم سلام

4 ماه میشه که تو دل مامانی هستی.به خودم قول داده بودم غصه نخورم که مبادا به تو آسیبی بزنه اما اتفاق تلخی همه مارو داغون کرد .مامان بزرگم فوت کرد و من تا میتونستم بلند بلند تو خونمون تنهایی گریه کردم تنها کسی که از زجر روح من تو این لحظه ها باخبر بود خدا و تو بودی .تویی که تو دل من بودی و شاهد غصه مامانت بودی.نمی دونم مامان نازم چه جوری داره این مصیبتو تحمل میکنه آخه مگه آدم به از دست دادن عزیزش چقدر میتونه صبور باشه....کسی که 9 ماه زحمت میکشه به دنیاش میاره و بعد سال ها جوانیشو پای بزرگ کردن بچه هاش میذاره .

کاش خدا به این زودی اونو ازمون نمیگرفت آخه دختر گلم تو اولین نتیجه اون بودی و بیچاره خیلی خوشحال بود که تو میخوای بیای اما نشد که تو رو ببینه....

مامان بزرگت خیلی افسرده و ناراحته طوری که دیگه نه لبخندی نه خنده ای و نه صحبتی...اما من همش از تو میگم تا شاید تاثیری داشته باشه درسته که درد کوچکی نیست تا به این زودی ها زخمش خوب شه اما به هر حال من باید کنارش باشم .

دخنر ماهم دارم به این فکر میکنم روزی که تو منو از دست بدی توی چه حال و روزی می افتی؟؟؟؟؟؟؟؟

اگه روزی منو از دست دادی غصه نخور چون رسم روزگار اینه خواست خدا اینه و ما در مقابل تقدیر پروردگار عاجزیم تنها باید خدا رو شکر کرد و قدر همدیگر را در زمان حیات بدانیم خوب باشیم و خوبی کنیم دلی را نشکنیم .

قلب کوچکت که پاک و آبی هست همیشه مثل آسمان خدا پاک و آبی بماند هرگز دلی را نشکن و با دست های ناز و کوچکت کارهای خوبی را انجام بده ،بذار وقتی من مردم ،مردم بگن روحت شاد که دختر خوبی به جامعه دادی ...

دوستت دارم دختر ملوسم از خدا میخواهم لیاقت اینو بهم بده که خوب بودن را بهت یاد بدم.